خجالت زده، برای مثال خجل سارم از بس نوا و نوالش / کنون زآن نوال و نوا می گریزم (خاقانی - ۹۰۵)، نزد رئیس چون الف کوفی آمدم / چون دال سرفکنده خجل سار می روم (خاقانی - ۸۹۸)
خجالت زده، برای مِثال خجل سارم از بس نوا و نوالش / کنون زآن نوال و نوا می گریزم (خاقانی - ۹۰۵)، نزد رئیس چون الف کوفی آمدم / چون دال سرفکنده خجل سار می روم (خاقانی - ۸۹۸)
شرمسار. شرم زده. خجل گونه. خجلت زده. خجالت کشیده: بدستار و جبه خجل سارم از تو در عفو بگذار چون سنگ بسته. خاقانی. نزد رئیس چون الف کوفی آمدم چون دال سرفکنده خجل سار میروم. خاقانی. خجل سارم از بس نوا و نوالش کنون زان نوال و نوا می گریزم. خاقانی
شرمسار. شرم زده. خجل گونه. خجلت زده. خجالت کشیده: بدستار و جبه خجل سارم از تو در عفو بگذار چون سنگ بسته. خاقانی. نزد رئیس چون الف کوفی آمدم چون دال سرفکنده خجل سار میروم. خاقانی. خجل سارم از بس نوا و نوالش کنون زان نوال و نوا می گریزم. خاقانی